آیکن بنر

فقط تا پایان امروز - تا 50% تخفیف برای خرید اشتراک هوش مصنوعی

فقط تا پایان امروز - تا 50% تخفیف خرید AI

اعمال کد تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

سر بریدن به انگلیسی

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت: سربریدن

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / sar boridan /

to behead, to slaughter, to decapitate

to behead

to slaughter

to decapitate

سر از تن جدا کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

جلاد دستور داشت زندانی را در سپیده‌دم سر ببرد.

The executioner was ordered to behead the prisoner at dawn.

آن‌ها قبل‌از جشن، مرغ‌ها را سر بریدند.

They slaughtered the chickens before the festival.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سر بریدن

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:

ارجاع به لغت سر بریدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سر بریدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سر بریدن

لغات نزدیک سر بریدن

پیشنهاد بهبود معانی